مسیر زندگی ما پر از چالش های متفاوته و همین چالش ها و نحوهی برخورد ما با اون ها شخصیت ما رو شکل میدن و ما رو تعریف میکنن.
حالا هرکس به طریقی سعی میکنه با این چالش ها گلاویز بشه و رفعشون کنه، بعضی ها هم زانوی چه کنم چه کنم بغل میگیرن و با هزار جور استرس و فشار روانی تهش میبینی هیچ اقدامی نکردن و کارشون به شکست منتهی میشه!
به شدت با کلمهی استعداد مخالفم، چون هیچ استعدادی بدون تلاش معنی نداره و از طرفی هم کاملاً معتقدم اگه انسان نازپرورده نباشه و توی تنگنا قرار بگیره هرکاری ازش ساختهس؛ اما...
خب حالا جریان اون اما چی بود؟!
بازم ریشهی این صحبت به کمالگرایی برمیگرده.
در جایگاه یه انسان کمالگرا همیشه سعیم بر این بوده که تمام کار هامو همزمان باهم پیش ببرم و این انرژی زیادی ازم سلب کرده اکثر مواقع و بیشتر کارهام توی ۷۰ یا ۸۰ درصد مسیر، به علت خستگی رها شدن!
قبلاً با یه تراپیستی در این مورد صحبت میکردم و خب اون اشاره میکرد به کلمهی چند پتانسیلی (Multi-potential).
ولی بیاید کم سر خودمون شیره بمالیم! درسته، یسری هامون توانایی هندلینگ چند کار همزمان رو داریم و خیلی ها هستن که از این قاعده مستثنی نیستن. اما یکم به ابعاد دیگهی این موهبت یا مصیبت سر بزنید و ازش بهره ببرید متوجه منظورم میشید!
عوارضی که حداقل گریبانگیر من شد رو به طور چک لیست گونه میتونید مشاهده کنید:
- خستگی و از دست دادن انرژی
- نیمه کاره موندن خیلی از کارها
- از این شاخه به اون شاخه پریدن
- ایجاد وسواس فکری به مرور زمان
- حس سرخوردگی و ناتوانی در پیشبرد اهداف
- و خیلی موارد دیگه...
این مشکل به قدری توی زندگی من حاد شد که حتی هنوز کتاب شعری رو که میخواستم بنویسم تکمیل نکردم!
ولی از امروز سعی به ترک این مشکل دارم و راه حلش هم نوشتن برنامه ها با اولویت توی و برنامه ریزی هستش!
درنهایت هم این نقل قول منسوب به انیشتین رو بخونید و لذت ببرید!
پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی.
من دوست داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز.
یاد بگیرید که در حال باشید و تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام می دهید.
انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است.